🎤 مرضیه ابراهیمی (دوبلور و گوینده)

دانلود قصه کودکانه : ابر کوچولو و مامانش

1398/9/9 17:04
2,226 بازدید
اشتراک گذاری

خدا نقاش گُل، نقاش رنگ است، خدا نقاش این جمع قشنگ است 😍

سلام به همه شما نی نی وبلاگیها که این جمع قشنگ و صمیمی رو ایجاد کردید  ❤️

ببینم آماده برای شنیدن قصه امشب هستید؟ خوب منم که آمادم ... بریم که قصه رو بشنویم 😉

اسم قصه مون هست : ابر کوچولو و مامانش

قصه ابر کوچولو و مامانش به گویندگی مرضیه ابراهیمی

برای شنیدن این قصه، فایل زیر رو پلی کنید. لینک دانلود فایل صوتی رو هم واستون گذاشتم 😉

❤️ [ لینک دانلود ] ❤️

 

ابر کوچولو و مامانش

ابر کوچولو، ناراحت بود. رفت پیش مامان ابر.

مامان ابر گفت : چی شده؟ باز با ابرهای دیگر دعوایت شده؟

ابر کوچولو گفت : نه! با باد دعوایم شده است. هی مرا هُل می دهد و میزند به ابرهای دیگر.

مامان ابر خندید و گفت : باد دوست ماست. مگر تو دوست نداری باران شوی؟

چشم های ابر کوچولو برق زد. آرزو داشت باران شود. برود روی زمین. گل های کوچولو را آب بدهد. با قطره های توی رودخانه همبازی شود.

ابر کوچولو گفت : دوست دارم باران شوم.

مامان ابر گفت : او، تو و ابرهای دیگر را به طرف همدیگر هُل می دهد تا رعد و برق شود. رعد و برق هم که بشود شما باران می شوید.

ابر کوچولو گفت : چه خوب! در همین وقت سر و کله باد پیدا شد. با دیدن ابر کوچولو و مامانش گفت : آماده اید باران شوید؟

ابر کوچولو و مامانش فریاد زدند : بله!

باد آن دو تا را با دست های قوی اش گرفت و هُل داد طرف ابرهای دیگر. ابرها که به همدیگر خوردند، از شادی و هیجان فریاد زدند.

همه جا یک لحظه روشن شد. ابر کوچولو به مامانش گفت : چه قدر رعد و برق قشنگ است!

مامان ابر گفت : آره عزیزم! الان دیگر باران می شویم.

ابر کوچولو و مامانش باران شدند و بر روی زمین و گل ها باریدند و یک رنگین کمان بسیار زیبا به وجود آوردند.

پسندها (6)

نظرات (0)