دانلود قصه کودکانه : درخت بی میوه
به نام خدای پروانه ها، به نام نقاش بال پروانه ها ❤️
سلام دوستای عزیزم، سلام نی نی های خوشکل و دوست داشتنی، حالتون چطوره؟ 👋
آماده اید که قصه امشب رو بشنوید؟ خوب منم آمادم ...
اسم قصه امشبمون هست : درخت بی میوه 🌲
برای شنیدن این قصه، فایل زیر رو پلی کنید. لینک دانلود فایل صوتی رو هم واستون گذاشتم 😉
❤️ [ لینک دانلود ] ❤️
🌲 درخت بی میوه 🌲
🌲 درخت سرو نگاهی به اطراف انداخت؛ جنگل پر بود از درختان کوچک و بزرگ 🍋
🌳 روی هر درخت یک جور میوه بود : آلبالو، گیلاس، زرد آلو ... 🍏
🌲 درخت سرو با ناراحتی گفت : «کاش من هم میوه ای داشتم. تا دیگران برای خوردن آن به من نزدیک میشدند. از شاخ و برگهایم بالا پایین میرفتند و با شاخههایم بازی میکردند.» 🍅
🌲 یک پرنده پر زد و روی شاخه سرو نشست. با دقت اطراف را نگاه کرد. درخت پرسید : « برای چی این طرف آن طرف را نگاه میکنی؟» 🍑
🌲 پرنده گفت : « مدت هاست دنبال جایی میگردم تا لانه درست کنم.» درخت خندید : « این همه درخت! خیلی راحت یکی را انتخاب کن.» 🍌
🌲 پرنده گفت : «همه این درختها در زمستان برگهایشان میریزد. من دلم میخواهد روی درختی لانه بسازم که در تابستان و زمستان برگهایش سبز باشند و روی شاخهها باقی بمانند.» 🍊
🌲 درخت پرسید : «برای چه؟» 🥝
🌲 اگر لانهام را روی یک درختِ همیشه سبز بسازم؛ آن وقت حیوانهای بدجنس نمیتوانند لانهام را ببینند و به من و خانوادهام آسیب بزنند. 🍓
🌲 درخت سرو لبخند زد و با خوشحالی گفت: «پس لانهات را روی شاخههای من بساز. در زمستان هم، تمام شاخههایم برگ دارند.» پرنده لبخند زد: «ممنون! همسایه جدید.» 🍇
🌲 بعد با خوشحالی رفت تا برای ساختن لانه جدیدش چوب جمع کند. 🌲